English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3249 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reintegrate U دوباره جمع اوری ومتحد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rally U دوباره جمع اوری کردن
rallies U دوباره جمع اوری کردن
rallied U دوباره جمع اوری کردن
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
proteranthy U گل اوری قبل از برگ اوری
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
innovated U نو اوری کردن
innovating U نو اوری کردن
innovates U نو اوری کردن
innovate U نو اوری کردن
muster U جمع اوری کردن
culled U جمع اوری کردن
cull U جمع اوری کردن
massing U جمع اوری کردن
culling U جمع اوری کردن
culls U جمع اوری کردن
mustering U جمع اوری کردن
raking U جمع اوری کردن
to get in U جمع اوری کردن
rake U جمع اوری کردن
compiled U جمع اوری کردن
mustered U جمع اوری کردن
marshalling U جمع اوری کردن
collects U جمع اوری کردن
recovers U جمع اوری کردن
collect U جمع اوری کردن
get in U جمع اوری کردن
to round up U جمع اوری کردن
recovering U جمع اوری کردن
compiles U جمع اوری کردن
marshall U جمع اوری کردن
musters U جمع اوری کردن
round on U جمع اوری کردن
rakes U جمع اوری کردن
collections U جمع اوری کردن
collection U جمع اوری کردن
mass U جمع اوری کردن
compiling U جمع اوری کردن
collecting U جمع اوری کردن
to beat up for U جمع اوری کردن
to put in mind U یاد اوری کردن
recover U جمع اوری کردن
masses U جمع اوری کردن
compile U جمع اوری کردن
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
scrounging U علیق جمع اوری کردن
convocate U احضارکردن جمع اوری کردن
raise money U جمع اوری کردن پول
deposit collection U جمع اوری کردن زباله ها
scrounges U علیق جمع اوری کردن
scrounged U علیق جمع اوری کردن
vernalize U میوه اوری را تسریع کردن
scrounge U علیق جمع اوری کردن
mustering U احضار کردن جمع اوری کردن
mustered U احضار کردن جمع اوری کردن
musters U احضار کردن جمع اوری کردن
muster U احضار کردن جمع اوری کردن
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
levies U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
reaping U جمع اوری کردن بدست اوردن
levied U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levy U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levying U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
reaps U جمع اوری کردن بدست اوردن
grabble U پهن نشستن جمع اوری کردن
reaped U جمع اوری کردن بدست اوردن
reap U جمع اوری کردن بدست اوردن
ingross U تحریر کردن جمع اوری نیروها
stack U جمع اوری و منظم کردن وسایل
ingross U جمع اوری کردن نیروی خودی
stacks U جمع اوری و منظم کردن وسایل
stacked U جمع اوری و منظم کردن وسایل
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
canvass U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvasses U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interview U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewed U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewing U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviews U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
canvassing U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
to give U پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
canvassed U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
refreshed U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
refresh U دوباره پر کردن
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
reforge U دوباره جعل کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
recollected U دوباره جمع کردن
recollect U دوباره جمع کردن
rebuild U دوباره ساختمان کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
recollects U دوباره جمع کردن
rewake U دوباره بیدار کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
re establish U دوباره برپا کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
retaking U دوباره تسخیر کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
retakes U دوباره تسخیر کردن
re export U دوباره صادر کردن
re form U دوباره درست کردن
revising U دوباره چاپ کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
resurface U دوباره روکاری کردن
re strain U دوباره صاف کردن
re sort U دوباره جور کردن
re paving U دوباره فرش کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
rephrase U دوباره عبارتبندی کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
rescheduled U دوباره برنامهریزی کردن
reschedules U دوباره برنامهریزی کردن
retake U دوباره تسخیر کردن
rescheduling U دوباره برنامهریزی کردن
resurfaces U دوباره روکاری کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
relives U دوباره تجربه کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
retaken U دوباره تسخیر کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
redistributes U دوباره پخش کردن
redistributing U دوباره پخش کردن
relive U دوباره تجربه کردن
relived U دوباره تجربه کردن
resurfaced U دوباره روکاری کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
republish U دوباره چاپ کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
revaluing U دوباره ارزیابی کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com